محمدامینمحمدامین، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 18 روز سن داره

عشقول زندگیمون

11 روز مونده به دیدار نی نی

1391/10/3 2:24
279 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به دوستان خوبم...سلام به پسر مامان...یه چیز بگم؟؟؟اجازه هست؟


باشه میگم 11 روز بله فقط 11 روز دیگه باقی مونده تا شما گل مامان بیایی تو بغلم...

ماجرا از اونجا شروع میشه که بنده چهارشنبه یعنی 29 اذر هم وقت دکتر داشتم هم وقت سونوگرافی...فکرشو بکنید با این وضعیتی که من دارم چقدر سختم بود 2 جا برم تو نوبت باشم...

خلاصه اول رفتیم سونو این سری بابایی هم باهام اومد تو که بتونه حداقل 1 بار نی نیرو تو دوران بارداری ببینه...خیلی براش جالب بود و کلی ذوق کرد از دیدن گل پسرش

هیچی دیگه خانوم دکتر شروع کرد توضیح دادن به ما:گل پسر مامانی تو 36 هفته و 4 روز 3کیلو و 120 گرم وزن داشت الهی فدای شما پهلوونم...

تا اون موقع نمیدونم چقدر وزن زیاد کنه نی نی ولی دکتر خیلی راضی بود...و اینکه صدای قلب و همه چیز شکر خدا خوب بود...پسر مامان ماشا... انقدر بزرگ شده بود که خودش رو جمع کرده بود،دست و پاهای کوچولوش رو جمع کرده بود که بابایی کلی دلش برای نینیش سوخت...بعد از اونجا رفتیم پیش خانوم دکتر تا هم جواب سونو رو بهش نشون بدم هم منو ببینه.خانوم دکتر از جواب سونو راضی بود و اینکه پسر مامان عشق مامان 13 دی به دنیا میاد...دیگه چیزی نمونده...

دکتر بهم نامه داد تا اگه یه وقت نی نی هوس کرد زودتر بیاد این نامه رو بدم بیمارستان تا زنگ بزنن دکترم تا خودش بیاد برای عمل...هیچی دیگه امروزم رفتم رنگ مو و یکسری از کارها...دیگه باید تموم کارام رو انجام بدم تا برای ورود جناب نی نی کاملا اماده باشم...امروز هم به سلامتی منو نی نی وارد هفته 38 شدیم.

شب یلدای امسال هم رفتیم پیش مامان و بابای بابایی و عمه ها باهم بودیم تا اخر شب.خیلی خوش گذشت بهمون کلی پر خوری کردم

فرداش هم یعنی جمعه صبح رفتیم خونه مامان جون باباجون خودم یه کله پاچه خوردیم حسابی جاتون خالی خیلی چسبید بهمون...ناهار همون روز هم رفتیم دوباره خونه مامان بابایی و یه فسنجون خوشمزه خوردیم...پسرم تو باید بیایی وگرنه مامانی خواهد ترکید

این بود شرح حال هفته ای که گذشت...فعلا بای...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)