نینیه 11 ماهه من...رویش اولین مروارید
دوستای گلم سلام...
اول بگم که قند عسل خان ١١ اذر ١١ ماهه شد و وارد ١٢ همین ماه زندگیش شد فدای تو مامی جون که بزرگ شدی سنت دو رقمی شده...
کمتر از ١ ماه دیگه مونده به تولد محمدامین...ایشالا میخوایم یه تولد کوچولو براش بگیریم.خیلی مهمون نداریم... رو هم ٢٢ نفرن.
خب مگه چیه ما این طوری میتولدیم
خب بگم از اینکه اقا محمدامین خان بالاخره در تاریخ ١٠ آذر یعنی در سن ١٠ ماه و ٢٩ روزگی دندون خوشگلش پدیدار شد...مثل همه روزای دیگه دست زدم به لثش و یه تیزیه کوچولویی حس کردم وای انقدر ذوق مرگ شدم فوری بابایی رو صدا زدم و اون هم خیلی ذوق زده شد درست مثل مناولین مرواریدت مبارک عشق مادر...
و بگم که نینیه عمه زینب محمدامین هم در تاریخ ١٠ اذر متولد شد و شد همبازیه قند عسل خان...به دنیا خوش اومدی عشق زندایی...ماشالا خیلی نازو خوردنیه...عمه زینب همسایه پایینیه ما هستنبه خاطر همین منو محمدامین صبح که از خواب پا میشیم میریم پایین تا کمک عمه و مامان بابایی باشیم آخه گناه داره به غیر از اون نینی ٢ تا دختر دیگه هم داره که یکیشون سنش کمه همش ١ سال و ٩ ماهشه...راستی یادم رفت بگم که نینیه عمه دخمله...٣ تا دخمل خوشگل داره
اینه که دیگه این روزا سرمون خیلی شلوغه و تقریبا اصلا خونه پیدامون نمیشه
پسر مامان هم کلی پیشرفت داشته ماشالا...اول بگم از همه جا میگیره راه میره ولی هنوز مستقل نیست نانازم.
کلماتی که میگه دد به معنای ددر هست...ماما میگه بابا میگه...دست میگه به این صورت (دت) س رو نمیگههر چی یا هر کی رو که بشناسه اگه بگیم کو؟ نگاه میکنه و نشونمون میده...بای بای میکنه...دست میزنه و نانای میکنه همچنان شدیدرو میز میزنه شالاپ شولوپ و میرقصه...
عزیز مامانی پستونکش رو در میاره و به زور میده به ما که ما هم بخوریم بعد اگر هم نخوریم غر غر میکنه و میزنه تو صورتمونراستی یه عادت بدی که داره خیلی میزنه تو صورتمون یا موهامون رو میکشه البته میدونم که عمدی نیست و فقط داره باهامون بازی میکنه ولی خب شرمنده ی خیلی ها میشیم
بوس میکنه مارو به این صورت که دهنش رو باز میکنه میچسبونه صورتمون و همون جوری باز بوس میکنه مثلا...فدای تو اخه...به من خیلی وابستست خیلی...مثلا اگه بغلم باشه بیاد رو زمین حتما باید گریه هم بکنه حتی اگه خودش بخواد بیاد پایین که چیزی رو بردارهیا مثلا اگه حاضر شم بخوام برم بیرون انقدر گریه میکنه که دیگه نفسش در نمیادفکر میکنه میخوام اونو نبرم...
و اینکه برای اولین بار سه شنبه ٤ اذر در سن ١٠ ماه و نیمگی حلقه های هوش رو بدون کمک چید...ماشالا پسر دردونم...میچینه...خراب میکنه...و دوباره میچینه کاملا حرفه ای بزن دست قشنگ رو
هنوزم عاشق حمومه به شدت...
راستش این ماه سرم خیلی شلوغ بود وقت نکردم زیاد عکس بگیرم از شازده کوچولو ...
یه پتو داره که از نوزادی روش میکشیدیم حالا به این پتو عادت کرده یه وقتایی پتو رو بغل میکنه میخوابه...
درست مثل این عکس
خوب بخوابی عمر مادر