محمدامینمحمدامین، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 18 روز سن داره

عشقول زندگیمون

سلام بر محرم...

1392/8/20 2:11
742 بازدید
اشتراک گذاری

سلام بر محرم....سلام بر حسین...سلام بر شیرخواره حسین....

 

دوستای خوبم سلام...قبل از هر چیز میخوام ایام سوگواری محرم رو به همتون تسلیت بگم.عزاداریهاتون قبول باشه عزیزان.ما رو هم تو این شبا از دعای خیرتون محروم نکنید.

ماه قشنگیه اصلا آدم یه حس خاصی داره.نمیتونیم تو خونه بمونیم همش دوست داریم بریم بیرون و تو این مراسما شرکت کنیم خدا قبول کنه ازمون.

پارسال محرم نینی تو دلم بود وقتی تو این مراسما شرکت میکردم نینی زیاد میدیدم که لباسای علی اصغری تنشون کردن با دیدنشون قند تو دلم اب میشد و پیش خودم میگفتم که سال دیگه منم از این لباسا تن نینیم میکنم...

و حالا امسال:

عشق من جمعه تو همایش شیرخوارگان حسینی شرکت کرد میبینید این فرشته ها تو این لباسا چقدر زیباترن...

جمعه صبح زود بیدارش کردم و مثل همیشه بهم یه لبخند تحویل داد ای جونم محمدامینم...بعدش با بابایی رفتیم دنبال مامانی اعظم و خاله عارفه و پیش به سوی مصلی کرج...

اونجا یه عالمه نینی بود که رو دستای ماماناشون لالا بودن محمدامین هم از دیدن اون همه نینی یک جا کلی ذوق کرده بود فدات شم مهربونم

اینجا هم بدون سربند فدای اون خندیدنت مادر

پسر ناز من 11 ابان 10 ماهه شد هورااااااااااااااااااااااااااا...

یه خبر بدم یه خبر خیلی خوب نینیه دایی جونینا تو راهه یه همبازی برای محمدامین جون. وای من دارم عمه میشم هورااااااااااااااااااااااااااااااااااااا...خیلی خوشحالیم.

از روزی که نینی 10 ماهه شده یه حس خاصی دارم روز به روز بیشتر دلتنگ روزای اول تولد محمدامین میشم نمیدونم چی کار کنم شماها هم این جوری میشین آیا؟؟؟

واقعا حس میکنم بزرگ شده همه چیز رو میفهمه.بهش میگیم توپت کو میره توپشو میاره میگیم آبه کو به در یخچال نگاه میکنه...یالا میده به همه...اسم اشخاص رو میگیم اگه بشناسشون بهشون نگاه میکنه...کلماتی که خیلی تکرار میکنه دد و بابا هستش...سرفه میکنیم ادامون رو درمیاره...باهامون قهر میکنه دس دسی و نانای که پای ثابتشه همچنان...از روریک میگیره بلند میشه و قشنگ باهاش راه میره...از هر پله ای میره بالا و میاد پایین...خلاصه که حسابی بزرگ شده عشقولم...هر روز که میگذره بیشتر عاشق با هم بودنمون میشم یک لحظه هم نمیتونم ازش دور باشم....

یه بازی یاد گرفته اونم اینه که منو بابایی دنبالش چاردست و پا میریم اونم تند تند چاردست و پا فرار میکنه تازه یه وقتایی اشتباهی میاد سمت خودمون فدات شم عشقم...

کل دکوراسیون خونه رو به هم زدم به خاطر ورووجکم که براش خطرناک نباشه بس که فوضول شده آقا با همه چیز کار داره... فدای سرش خودش سالم باشه دکوراسیون میخوام چی کار؟؟؟

بلاچه همچین بابایی شده که خدا میدونه تو ماشین گریه میکنه که بره بغل بابایی یشینه با فرمون بازی کنه بابایی هم که بچه ذلیل طفلی وقتی تو جاده خلوتیم بغلش میکنه و اونم کیف میکنه...از سر کار که میاد باید حتما اول بغلش کنه حتی اجازه نمیده که اول بابایی دستاش رو بشوره وگرنه میزنه زیر گریه مگه دیگه ساکت میشه...

یادم رفت بگم پسر کوچولوی من عاشق آب بازی تو حموم.یعنی هر وقت یکی میره حموم میره پشت در انقدر در میزنه و گریه میکنه که براش در حموم رو باز میکنیم و خودش چاردست و پا مستقیم میره سمت وان آب و شزوع میکنه با دستاش شالاپ شولوپ کردن عشق منی تو مادر...

 راستی چند روز پیش بابایی جلوی موهای نینی رو کوتاه کرد خیلی بلند شده بود و این شد اولین اصلاح موی سرش...موهاش رو یادگاری نگه داشتم خیلی ناناس شد تو عکسا معلومه

خاله عارفه یه چتر برای خودش خریده ولی نمیدونم چرا نینی ازش میترسید ببینید تو عکس اول عین خیالش نیست ولی بعدا که میره زیرش قیافش میره تو هم...متفکر

دندوناش دیگه چیزی نمونده در بیاد تا ببینیم خدا چی میخواد...

قبل از محرم با عمه زینب اینا رفتیم پارک ارم و قلعه سحرآمیز...به بچه ها خیلی خوش گذشت البته به ما بیشترزبان

اونجا زیاد عکس نگرفتیم ورووجک اصلا برای عکس یک جا بند نمیشد بعد از کلی خودکشی شد این

چند تا عکس متفرقه:

دوستای خوب من پسری ماشاالله خیلی شیطون شده میام بهتون سر میزنم...

التماس دعای زیاد دوستای گلم.  

 

 

 

 

 

   

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (12)

مامان فرحان
21 آبان 92 11:36
آقا خوشگله تو مصلی برای ماهم دعا میکردی خاله راستی 10 ماهگیت هم مبارک خاله جون ممنون خاله ای بله همه دوستای وبلاگیم رو دعا کردم
مرمر
23 آبان 92 1:32
به به مامان تنبل بلاخره اومد بابا دلم برا فسقلی تنگ شده بود ماشالله چشم بد ازش دور باشه جقد تو این لباسا قشنگ شده واقعا مث فرشته ها اولین اصلاحش تو حلقم نی نی ما هم همچنان بی دندون بوووووووووووووووووس برا فسقلی
مامان محمدامین
پاسخ
اره دیگه به خدا نینی نمیزاره بس که شیطون شده...ما هم دلمون براتون تنگ میشه ولی کو وقتممنون خاله ای... اره دیگه ما این طوری اصلاح میکنیمنمیدونم چرا در نمیارن ولی عیبی نداره هر چی دیرتر بهتر
مامان بهراد
24 آبان 92 16:36
ایجونم عزیزم عین فرشته ها شده . الـــــــــــــهی علی اصغر نگهدارتون باشه
مامان محمدامین
پاسخ
ممنون عزیزم الهی آمین
شقایق(مامان اَرشان کوچولو)
26 آبان 92 13:44
آخ فدای شیطونیای پسملت..ماشاالله
مامان محمدامین
پاسخ
ممنون شقایق جون ارشان منو ببوس
شقایق(مامان اَرشان کوچولو)
27 آبان 92 18:46
وای عزیز دل خاله ایشالا علی اصغر امام حسین پشت و پناهت باشه گل من 10 ماهه شدنت هم مبارک عشق من همبازی جدیدت هم مبارک گل ناز واااااااااااااااای پسرکمون بزرگ شده. قربون کارهات برم خاله ای ای جونم اصلاح دومادی بری ناناز تو هم گاهی پامتی میپوشی داداشی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ارشانم بعضی وقتا ک مولفیکس پیدا نکنیم پامتی میپوشه.... ای دونم عاشقتم پسمل دوم من
مامان محمدامین
پاسخ
ممنون خاله ای.الهی آمینبازم ممنون بابت تبریکت عزیزمآره دیدی شقایق دارم عمه میشم خیلی ذوق دارمایشالا...آره دقیقا ما هم وقتی مولفیکس نباشه پامتی میخریم ولی خداییش مولفیکس خیلی کبفیتش بالاترهممنون خاله شقایق جونم
مامان آرتین
29 آبان 92 12:38
عزادریت قبول باشه خوشگلموای که تو چقدر خوردنی شدی
مامان محمدامین
پاسخ
ممنون خاله جونی...
شقایق(مامان اَرشان کوچولو)
30 آبان 92 16:58
سلام دوست جونم چطوری؟ دردونه من چطوره؟ گلم ی کلوب تو نینی سایت داریم مخصوص مامانای نینی وبلاگی... خوشحال میشم بیای... اینم آدرسشه: http://www.ninisite.com/clubs/detail.asp?clubID=25719 تازه راه افتاده... اگر دوست داشتی اسمت رو تو نینی سایت بگو تا برات دعوتنامه بفرستم
مامان محمدامین
پاسخ
ممنون عزیزم ما خوبیم خدارو شکر... باشه حتما در اولین فرصت میام شقایق جونم
شیما مامان شاهین کوچولو
4 آذر 92 22:29
ای خداااااااا قربون این پسمل تپل بشم من دلم میخواد گازت بگیرم دارم خودمو کنترل میکنم 10 ماهگیت مبارک.... با لباس محرم خیلی ناززززززززززز شدی... امام حسین پشت و پناهت باشه
مامان محمدامین
پاسخ
ممنون خاله جونیآره واقعا یه وقتایی خودمون رو کنترل میکنیم من که گاهی از دست این خوشگلا میخوام با کله برم تو دیوار بازم ممنون از لطفت شیما جون
مامان رادمهر
7 آذر 92 1:54
سلام مامانی یه وقت فکر نکنی بی معرفتما و نمیام بتون سر بزنمااااا.... چون قبلاً این پستو دیده بودم همش فکر میکردم براتون کامنت گذاشتم ، شرمنده محمد امین خیلی خوردنیه مخصوصاً اون بدن لختیش ، بابا خوب از این عکسا نذارین تا مام بی اختیار نشیم از این حرفای ناجور بزنیم دیگه ......والا عکس منتخب من اون عکسشه که لب میز وایساده رکابیه صورتی تنشه هلاک اون خنده ی ملیحشم با اون قب قبش
مامان محمدامین
پاسخ
عزیزم نه هیچ وقت اینجوری فکر نمیکنم...خوردنیه درست مثل رادمهرم...دیگه چی کار کنیم دیگه گفتیم لختشم بذاریم خباره منم عاشق اون عکسم
شقایق(مامان اَرشان کوچولو)
7 آذر 92 12:09
عشق خاله چطوره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ میگم مریم جونم تو ک میدونی زندگی ما ی ربطی ب هم داره. خخخخخ منم خیلی تفاهم میبینم. پسرا ک خیلی زیاد./// خَصوصی داشته بیدی!
مامان محمدامین
پاسخ
ممنون خاله پسری هم خیلی خوبه خدارو شکر...اره دیگه میگم نکنه ما خواهران غریبیم درباره خصوصی ممنون گلم ایده جالبی بود...اگه بشه جتما همین کارو میکنم...ممنون خواهری اگه سوالی داشتم میپرسم ازت.اره دیگه 1 ماه و 1 هفته دیگه مونده
مامان سید عرشیا
7 آذر 92 15:56
انشاله حضرت علی اصغر با دستای کوچیکش حاجت همه را بده. ما هم همین کارو می کنیم دنبال عرشیا چهار دست و پا می ریم و اون هم فرار میکنه . عزیزم انشاله همه نی نی ها از جمله محمد امین جون سالم باشن
مامان محمدامین
پاسخ
ایشا... خاله جونی.آخی نازی بچه ها عاشق این بازیناز دعای خوبت ممنونم خانومی
مامان بهراد
9 آذر 92 11:45
وااااای عزیزم از دادن خبرت فوق العاده خوشحال شدم می دونی اسم اون برنامه ای که پخش شد چی بود؟؟؟؟
مامان محمدامین
پاسخ
منم خیلی خوشحال شدم راستش من چون زیاد شبکه دو رو نگاه نمیکنم اسم برنامه هاش رو هم نمیدونم ولی این رو فهمیدم که برنامه کودک بود عکس چند تا بچه دیگه هم گذاشت...