محمدامینمحمدامین، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 18 روز سن داره

عشقول زندگیمون

6 ماهگی نینی محمدامین

1392/4/21 3:30
853 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دوستانلبخند

میدونم غیبتمون طولانی شده به خاطر اینکه محمدامین مریضه،سرما خورده شدید گلوش چرک کرده و تب میکنه ناراحتکار منم شده این روزا شب بیداری برای نینی...

خیلی سخته خودمم از خستگی مریض شدمسبز

خب بگذریم بریم سر توضیحات...

محمدامین ما 11 تیر 6 ماگی رو تموم کرد و وارد 7 ماهگی شد.

پسر نازم رو همون 11 تیر بردیم بهداشت برای واکسن...چی بگم از واکسن 6 ماهگینگرانخیلی اذیت شدیم هم وقتی واکسن زد خیلی گریه کرد هم اینکه بعدش کلی تب کرد و اصلا استامینوفن رو تحمل نمیکنه و فوری بالا میاره و به خاطر همین هم یکسره تب داشت و هیچی نمیخورد...

تازه منم اون روز پهلو درد شدید داشتم و خونه مامانمینا بودیم مخمدامین موند پیش اونا و ما رفتیم دکتر که ازمایش خون برام نوشت و بگذریم...

همون روز با اینکه خیلی اذیت شدیم من یه کیک درست کردم و با مامانمینا نوش جان کردیم به مناسبت 6 ماهگیه نینی....زبان

اینم عکسای اون روزه که پسرم اصلا حال نداشت

میبینید فقط گریه میکرد

فدات شم مامی بالاخره یه لبخند زد عشقم

که یه دفه دیدیم خوابید میبینید چه مظلومه پسرکمناراحت

راستی وزن عشقم تو 6 ماهگی 8/200 بود و قدش 68...

و اینکه 5 تیر عروسیه پسرعمم بود که رفتیم و خوش گذشت پسرم هم خوشحال بود و اصلا اذیت نکرد البته اولش از سر و صدا ترسید ولی خیلی زود عادت کرد...سر شام هم خوابید و مامانی راحت غذاش رو خورد...

اینم عکسای اون روزه عروسیه

اینجا سر شام که خوابیده نینی

و اینجا که با ماشین عروس عکس گرفته

خلاصه این از مهمونیها....

یه کم از عشقم بگم...

اول اینکه 9 تیر 92 برای اولین بار انگشت پای مبارکش رو خورد اینم شکار عکسش

و اینکه لثه هاش میخارن ولی ار دندون خبری نیست....

چند ثانیه ای بدون کمک میشینه ولی هنوز نتونسته به مدت طولانی تنها بشینه...

به من و باباش فوق العاده وابسته است و بغل کسی نمیره از تو بغلمون...

الان سوپ هم بهش میدم البته خیلی میکس میکنم و شباهتی به سوپ نداره...

وقتی میخواد بخوابه فقط به پهلو میخوابه یعنی وقتی نصفه شب نق نق میکنه میفهمیم که طاق  باز شده و وقتی به پهلوش میکنیم دوباره میخوابه...

راستی شیر خشک هم بهش نان 2 میدیم...

سرلاک هم خیلی دوست داره خیلی....

حموم رو هم خیلی دوست داره اگه هی نق نق کنه ببریمش حموم فوری ساکت میشه و زول میزنه به اب.

حالا چند عکس از عشقولم....

و عکسی بابایی عاشقش شده اینه:

خداحافظ... 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

مامان کوثری
21 تیر 92 4:05
با سلام تم پارتی با خدمات زیر درخدمت شماست: حتما سر بزنید و نمونه کارهامون رو ببینید شاید خوشتون اومد http://temparti.blogfa.com/ انواع تم تولد (هم طراحی و هم چاپ) هر طور شما بخواین تم جشن دندونی ، جشن سیسمونی ، جشن قدم ، جشن الفبا و... انواع تقویم(حتی متناسب با تم مورد نظرتون) انواع قاب و فریم عکس ساخت کلیپ جشن تولد و جشن های دیگه ساخت کلیپ از عکسهای کوچولوتون ثبت و یادآوری خاطراتی که هیچ وقت تکرار نمی شن همه جوره در خدمت شما هستیم طراحی و آماده سازی گیفت های مخصوص جشن منتظرتون هستیم حتما به ما سر بزنید
هلن مامان سوشیانت
21 تیر 92 4:37
6ماهگیت مبارک عزیزم خدا شما پسر نازو زیر سایه مامان بابا حفظ کنه

به ماهم سربزنید




سلام خانومی ممنون که بهمون سر زدین...چشم میایم پیشتون.


لیلا
21 تیر 92 7:51
سلام آرسيس در جشنواره ي تابستاني ني ني وبلاگ(ني ني شکمو) شرکت کرده... خوشحالمون مي کنيد اگه بهش راي بدين و با يک پيامک، عدد 126 را به شماره ي 20008080200 (دوهزار هشتاد هشتاد دويست) ارسال کنيد. از لطف شما ممنونيم – شاد و سلامت باشيد.
شقایق(مامان اَرشان کوچولو)
21 تیر 92 12:05
الهی بمیرم داداشی ما سرما خورده؟ زودی خوب شو پسر قوی!

پایان 6 ماهگیت مبارک گل ناز... ایشالا پایان 60 سالگیتو جشن بگیری شکر م

ب خدا دور از شوخی محمدامین واقعا ب روش محمدارشان داره پیش میره

از واکسن و گریه و تبش و استامینوفن نخوردن و بالا آوردن و مریض شدن مامان معلومه ک اینا 2تا داداشن

قربون قد و وزنت ماشالا ب تو

ایشالا عروسی خودت شکلات من... چه خوشل تر شدی تو عروسی

همه خصوصیاتت هم تو حلقم. خخخخخخخخخخخخ

همه عکساتم مثل همیشه زیبا بودن

بووووووووووووووووووووس

خصوصی!!!


خدا نکنه خاله ای...اره واقعا که این دو تا داداشن.بیشتر رفتاراشون مثل همه...

بازم ممنون بابت این همه لطفت.




شقایق(مامان اَرشان کوچولو)
21 تیر 92 15:24
چه حیف شد ک دوریم...
ولی 1 روز حتما با هم قرار میذاریم


اره حیف شد...
ایشا...یه روز هم دیگرو میبینیم...
خاله عارفه
23 تیر 92 15:59
سلام فرشته ی خاله ماشاا... چه ناز نشستی
دلم میخواد محکم بغلت کنم

سلام خاله ای ممنونم...
اتفاقا محمدامین هم دوست داره همش بغلت باشه خاله جون هههههههههههههههه.
مامان یاشار
23 تیر 92 16:05
الهی بمیرم پسرمون سرما خورده. ایشالا زودی خوب میشه عزیزکم. قربون مظلومیتش بشم. میدونم چی میکشی خانومی. خودت خوبی؟ پهلو دردت بهتره؟ ایشالا که خوب باشین همیشه. بزرگ شدن عسل پسر مبارک. ایشالا 120 سالگیش. عکسهاشم که یکی از یکی خوشگلتر بودن. از طرف من ببوسش. اگه یه موقع کمکی از دستم بر میومد حتماً خبرم کن. قول؟

خدا نکنه خاله جون...اره واقعا خیلی سخته درکم میکنی...پهلوم هم بهتره خدارو شکر...دارو میخورم.
ممنونم عزیزم.قربونت برم شما لطف داری...
مرمر
25 تیر 92 14:02
خاله جووووووونم 6ماهگیت مبارک گل من
چرا مریض شدی نی نی جونم؟؟؟؟زود زود خوب شو
از واکسن نگو که دلم خونه ارتین هم سر واکسناش خیلی اذیت شد
ولی برا سلامتیه خودشونه دیگه



ممنون خاله جون.دیگه مواظب نبودم مریض شدم دیگه.
راست میگی؟ارتین جون هم اذیت شد؟الهی بگردم براش
شقایق(مامان اَرشان کوچولو)
27 تیر 92 12:08
مرسی خاله جونم ک بهمون سر زدی

این دوتا داداشی ی ارتباطی با هم دارن

فکر کنم دور از چشم ما با هم قرار میذارن.

خخخخخخخخخخ اگه یکیشون دختر بود دیگه غم نداشتیمـــــــــــــــــــا


خواهش میکنم عزیزم.

واقعا احتمال داره که با هم ارتباط داشته باشن پنهونی...

اره فکرشو بکن اون جوری دیگه خیالمونم راحت میشد هههههههههه