محمدامینمحمدامین، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 4 روز سن داره

عشقول زندگیمون

روز های خوب 7 ماهگی

سلام به همگی امیدوارم خوب که هستین خوب تر باشین اومدم بگم از روزهای 7 ماهگیه گل پسرم تاج سرم چیزی به 8 ماهگیه ناز توپولی جونم نمونده.خیلی زود میگذره خیلی.یه وقتایی دلم میگیره دوست ندارم نینی زود بزرگ شه دوست دارم از این سنش بهترین لذت ها رو ببرم این چند روز حسابی درگیر هستیم میپرسید درگیر چی؟درگیر عروسیه عمه زهرای محمدامین آخه 16 شهریور عروسی داریم به خاطر همین هم مامانی همش در حال گشتن لباس برای خودش و نینی هستش خب بریم سراغ ناز توپولی خان...   نمیدونم چرا هنوز دندون در نیورده حتی علایم هم نداره ولی مامانی اعظم میگه که منم دیر دندون در اوردم حتما نینی به من رفته دیگه خیلیا میگن نینی شبیه منه...راستش اگه شبیه به همسر...
5 شهريور 1392

7 ماهگیه نینی محمدامین

بعدا نوشت :راستی یادم رفت بگم که الان 2 روز هست که برای محمدامین جونم مولفیکس سایز 5 میخریم...!!! ماشا... مامانی سلام دوستای گلم خوبین انشا...؟ ما هم خوبیم با کلی ماجرا اول بگم که محمدامین مامان قبل از 7 ماهگیش یه مریضی گرفت که همش تب میکرد و تقریبا هیچی نمیخورد.خیلی گریه میکرد خیلی نمیدونم کجاش درد میکرد که اون جوری گریه میکرد یعنی منم میخواستم باهاش گریه کنم واقعا کم اورده بودم فردای اون روز دیدیم بدنش پر شده از دونه های قرمز که دیگه داشتم سکته میکردم.چیز خاصی نبود ولی واقعا تا دورش تموم شه منم حسابی مریض شدم راستش 2 شبانه روز اصلا نخوابیده بودم حتی 1 ساعت خلاصه گل پسری با دوا درمون خوب شد ولی طی این مریضی حسابی وزن کم کرد ک...
29 مرداد 1392

محمدامین درایور!!!

سلام به همه دوستای خوبم... نماز و روزه هاتون قبول حق باشه... پیشاپیش شهادت امام علی (ع) را به همتون تسلیت میگم.ما رو تو دعاتون تو این شبا فراموش نکنید. این روزا نینی گولوی ما بسیار بسیار شیطون شده...همچنان بغلی...همچنان خوردنی... پسر عسل من این روزا خیلی خوب رانندگی میکنه ماشا...خونه هم بزرگ هی از این ور به اون ور خلاصه که جایی تو خونه نمونده که عسل خان نرفته باشه یه وقتایی غرغراش در میاد میرم میبینم بین گهواره و تخت خودمون گیر کرده خلاصه که به کمک این وسیله تقریبا یه نیم ساعتی مشغوله و مامانی یه کم به کاراش میرسه اینم تصاویری از خونه گردیه محمدامین اینجا تو راهرو هستش اینجا تو اتاق خودش هستش اینجا تو اتاق ما...
6 مرداد 1392

محمدامین 6 ماه و نیمه

سلام دوستان...خوبین؟ قبل از هر چیز باید حلول ماه مبارک رمضان رو بهتون تبریک بگم.... نماز و روزه هاتون قبول باشه عزیزای من من از فرا رسیدن ماه رمضون خیلی خوشحالم.همیشه از بچگی یه حس خاصی به این ماه داشتم. امسال من هم مثل همه میتونم روزه بگیرم.پارسال به خاطر بارداری نگرفتم و از اونجایی که گل پسرمون شیرخشک میخوره امسال میتونم روزه هام رو بگیرم خب امسال هم طبق هر سال همیشه دعوتیم افطار...4 شنبه روز اول خونه مامانمینا بودیم...5شنبه خونه مادرشوهر عزیزم دعوت بودیم...جمعه خونه مامان بزرگم دعوت بودیم...شنبه خونه خودمون بودیم...1شنبه خونه مامان بزرگ همسرم دعوت بودیم...دوشنبه خونه خودمون بودیم...3شنبه و 4شنبه خونه مامانمینا دعوت بودیم که کل...
29 تير 1392

6 ماهگی نینی محمدامین

سلام دوستان میدونم غیبتمون طولانی شده به خاطر اینکه محمدامین مریضه،سرما خورده شدید گلوش چرک کرده و تب میکنه کار منم شده این روزا شب بیداری برای نینی... خیلی سخته خودمم از خستگی مریض شدم خب بگذریم بریم سر توضیحات... محمدامین ما 11 تیر 6 ماگی رو تموم کرد و وارد 7 ماهگی شد. پسر نازم رو همون 11 تیر بردیم بهداشت برای واکسن...چی بگم از واکسن 6 ماهگی خیلی اذیت شدیم هم وقتی واکسن زد خیلی گریه کرد هم اینکه بعدش کلی تب کرد و اصلا استامینوفن رو تحمل نمیکنه و فوری بالا میاره و به خاطر همین هم یکسره تب داشت و هیچی نمیخورد... تازه منم اون روز پهلو درد شدید داشتم و خونه مامانمینا بودیم مخمدامین موند پیش اونا و ما رفتیم دکتر که ازمایش خون برا...
21 تير 1392

5 ماهگی نی نی محمدامین

سلام خوبین دوستای خوبم؟ ما اومدیم با ادرس جدید البته همه ی مطالب قبل رو از بلاگفا به اینجا انتقال دادم... تاریخ نوشته هام مال همون وقته ولی تو آرشیو همش مال خرداد شد عیبی نداره عوضش مطالب قبل همه اینجاست خب خبر که خیلی دارم نمیدونم از کجا شروع کنم پسر نازم دوشنبه 20 خرداد 1392 اولین غذای عمرش رو خورد خدارو شکر خوب استقبال کرد هفته اول پسرم فرنی خورد و این هفته داره حریره بادوم رو امتحان میکنه از حریره بادوم بیشتر از فرنی خوشش میاد میشونمش تو صندلی غذاش و این جوری خیلی بهتر عذا میخوره اینم عکسای غذا خوردن ورووجکم خب تو این عکس هی من کاسه رو میکشم هی محمدامین ههههههه واینکه پسر عشقم خیلی ددری شده معنای دد...
31 خرداد 1392

سلامی دوباره...

سلام دوستای خوب منو محمدامین ما دوباره اومدیم البته با ادرس جدید... شما میتونید مطالب قدیم ما رو تو بلاگفا یعنی ادرس قبلی مشاهده کنید... البته سعی میکنم تو اولین فرصت همه مطالب قبل رو وارد اینجا کنم... راستش کار با بلاگفا سخت بود یه دفعه عکساش باز نمیشدن نمیدونم چرا ما دوباره میایم با ادامه خاطرات نی نی محمدامین ...
30 خرداد 1392

بازی وبلاگی

سلام من از طرف دوست خوبم شقایق جون به یه بازی وبلاگی دعوت شدم/ بازی به این صورته که باید به چند تا سوال جواب بدم و در اخر 3 تا از دوستام رو دعوت کنم... 1:بزرگترین ترس توی زندگی چیه؟؟؟ اینکه خدای نکرده روزی نتونم یکی از عزیزانم رو ببینم. 2:اگه 24 ساعت نامرئی بشی چیکار میکنی؟؟؟ هههههه میرم جاهایی که نباید برم. 3:اگه غول چراغ جادو توانایی برآورده کردن 5 الی 12حرفت رو داشته باشه آن چیست؟ شفای بیماران 4_از میان اسب پلنگ و عقاب کدام را دوست داری؟ خب اسب 5_کارتون مورد علاقه کودکیت چیست؟ تام و جری بابالنگدراز و اصلا همه کارتونای قدیمی رو خیلی دوست دارم 6_درپختن چه غذایی مهارت نداری؟ میگن دست پختم خوبه ولی خب فکر کنم تو پخت آش مهارت ...
4 خرداد 1392

4 ماه و نیمگی

سلام به دوستای خوبم...  این روزای منو نی نی خیلی خیلی زود داره میگذره...اصلا نمیفهمیم چه جوری میگذره انقدر که سرگرم بچه داری هستیم. از پسری بخوام بگم:باید بگم که فوق العاده بغلی شده و به هیچ عنوان رو زمین نمیمونه...ورووجک رو انقدر بغل کردم که کمردرد گرفتم خب 7 کیلو بچست خب ماشا... منم تصمیم گرفتم که تو خونه آغوشی ببندم...چی کار کنم خب!!! دیگه اینکه هنوز نمیتونه کامل دمر کنه تا نصفه بلند میشه ولی فوری قل میخوره برمیگرده هههههههههه. هرچی رو که بخواد میگیره دستش و باهاش بازی میکنه.لثه هاش رو خیلی میخارونه نمیدونم چند وقته بد اخلاقی میکنه میخواد دندون دربیاره یا نه؟!!! دیگه اینکه 27 اردیبهشت رفتیم خونه مامانی اعظم تولد خاله عارفه...ع...
29 ارديبهشت 1392